یک گروه تلگرامی است با اعضایی که همه شان استاد و دانشجوهای ارشد به بالای جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی و مطالعات زنان. همه هم شکر خدا از دانشگاه های خوب. درین حد که اغلبشان مقاله ها و کتاب های درست درمان دارند یا تحلیل هایشان در موضوعات مختلف دست به دست می چرخد و الخ...(البته خودتان واقفید که به جز من).
القصه اینکه همین چند ساعت قبل یکی از اعضا حرفی زد و آن یکی در جوابش نوشت: "یک کلام از مادر عروس" (حالا کار نداریم که اصلا چرا باید همچین ادبیات کوچه بازاری در همچین گروهی به کار رفته شود. به هر حال این حرف را زد). بعد یک خانوم دکتر مطالعات زنان کارکرده ای آمد در مورد سکسیم نوشت و اینکه حواسمان به ادبیات تحقیرآمیزی که به کار می بریم باشد و هر ضرب المثل و سخن کهنی و غیرکهنی که مایه های تحقیر زنان دارد را سعی کنیم به کار نبریم تا کم کم این نابرابری ها از فرهنگ محو شود. (رویکرد خانم دکتر مذکور البته با پیشینه شناختی که از ایشان دارم، رویکرد فمینیستی است و قایل به حذف تمامی کلیشه های جنسیتی و نابرابری های اجتماعی هستند؛ چیزی که به هر حال با علم ناقص من منافی نگاه دینی است؛ چون در نگاه دینی بعضی از نابرابری ها و کلیشه های جنسیتی، ممدوح و توصیهشده هستند حتی، ولی به هر حال در این زمینه؛ یعنی تحقیر زنان در ادبیات و نابرابری های جنسیتی مستتر در ادبیات، حرفشان معقول و منطقی بود.)
خلاصه که خانم دکتر این را گفتند و یکهو همین اعضایی که قبل تر حرف های قلمبه سلمبه ازشان می دیدیم و می شنیدیم و در مورد آب و محیط زیست و حرکت های اجتماعی و چه و چه تحلیل های دست اول جامعه شناختی می ریختند روی داریه و از بودریار و بوردیو و فلان و فلان حرف می زدند، شروع کردند به توپیدن که این حرف های فمینیستی چیه و مگر اصلاً این ضرب المثل ها چه ایرادی دارد... هر چه هم این بنده خدا نوشت که عزیزان، حرف اصلی را بگیرید، فرهنگ ضدزن را درست کنیم، فایده نداشت که نداشت... درکل اینکه خواستم بگویم خدمتتان که حوزه زنان خیلی گناه دارد والا؛ حتی فرهیخته های مملکت هم اینجوری می ایستند جلویش و اصلاً درست گوش نمی دهند که بخواهند بعدش بفهمند این دست نابرابری های ساختاری مذموم و مستتر در بافت های فرهنگی را. بعد خودتان نتیجه بگیرید که چه زحمتی باید کشید برای اصلاح امور. نقطه.