زنان سرزمین من

۳ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

زنان سرزمین من - چنین نگاه های قشنگی!!!! وجود دارد!!!چنین نگاه های قشنگی!!!! وجود دارد!!!

محسن 26ساله و دارای فوق‌لیسانس می‌گوید: "مگه می‌شه با این رنگارنگی دختران در جامعه، از زیبایی همسرم کوتاه بیام؟!آن‌هم انتخابی که برای یک ‌عمره. زیبایی برام مهم‌ترین فاکتوره."

امیر متولد سال 60 و دانشجوی فوق‌لیسانس دراین‌باره می‌گوید: "آن‌قدر دخترای متعدد و متفاوتی اطرافم وجود دارن، که فکرکردن به ازدواج خیلی سخت می‌شه.از طرف دیگه تصمیم‌گیری و انتخاب از میان این‌همه گزینه‌های زیبا و دارای امکانات مختلف، خب آدم رو وسوسه می‌کنه که دنبال بهترین بگرده. دنبال بهترین گشتن هم کار سختیه و انتخاب رو خیلی سخت می‌کنه."

فرهاد متولد سال 63 و دانشجوی دکتری، با توجه به داشتن مدرک دکترا خود را محق به انتخاب هر دختری می‌داند و اصلاً نمی‌تواند "نه" بشنود: "در شرایطی که دخترای زیادی امکان ازدواج ندارن وهر روز خبری از تجرد قطعی دختران می‌شنویم، طبیعیه که پسرا دنبال بهترین باشن.وقتی این‌قدر حق انتخاب گسترده‌ای وجود داره، یه دختر باید مزایای زیادی داشته باشه تا پسری که شاید امکانات کمتری هم داره اونو برای همسری انتخاب کنه!"

بهزاد که دانشجوی کارشناسی‌ارشد و 24 ساله است، در میان فاکتورهایش به اخلاق و اهل نماز بودن و کم‌توقعی همسر آینده اشاره می‌کند و در پاسخ به این سؤال که وضع مالی و زیبایی دختر در این میان چه اولویتی دارد، می‌گوید: "اتفاقاً جدیداً به این موضوع فکر می‌کنم. بالاخره هیچ‌کس همه‌چیز نداره. این روزا که بیشتر دغدغه ازدواج دارم و خواستگاری می‌رم، تصمیم بهتری می‌تونم بگیرم. مثلاً اگر دختری نماز بخونه و بی‌حجاب باشه، اما زیبا و در سطح مالی خودمون باشه، برام قابل‌قبول‌تر از دختریه که اهل نماز و حجابه، اما زیبا نیست." وی استدلالش این است کهشاید بتوانم دختر را برای باحجاب‌بودن قانع کنم، اما ظاهرش را که نمی‌توان عوض کرد!

کامل تر بخوانید:زن ایده‌آل برای ازدواج به روایت مردان ایرانی

وقتی...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۱۳:۰۳
یک زن
زنان سرزمین من - خوشبختیخوشبختی

یکی از بچه های نویسنده، خانمی است تقریباً همسن و سال من؛ اهل یکی از روستاهای حوالی قزوین. دیپلمش را که می گیرد، با یکی از همان اهل روستا ازدواج می کند. بعد از چند وقت هم می آیند تهران. پسر می شود کارگر و دختر هم می رود سراغ درس و دانشگاه. الان خانم فوق لیسانس دارد و خوب در رشته خودش می تواند تحلیلی و دقیق بنویسد؛ مرد هم بعد از مدتی که از کارخانه می آید بیرون و بی کار می شود، دارد گوشه خیابان دستفروشی می کند. ناهمخونی ناجوری پیدا کرده اند؛ اولش اینطور نبودند، ولی اینطور شدند. یکجور تغییر نامتوازن؛ گنده شدن الکی و کاریکاتورگونه یک جز. نهایتش هم می شود احساس نارضایتی دو طرف.

شاید اگر خانم انقدر سریع تغییر نمی کرد، یا حداقل مرد هم همپایش عوض می شد، الان شادتر و خوشبخت تر و راضی تر بودند. خب مگر آدم این نهایت 90 سالی که در این دنیاست قرار است چه کوهی بکند؟؛ چه غلطی بکند؟؛ چرا باید این احساس خوشبختی را از خودش بگیرد؟؛ یا حتی بهتر بگویم چرا باید بعضی سیاستگذاری هایمان جوری باشد که خوشبختی را از آدم ها بگیرد؟؛ چرا آن زمان که تندتند به اسم برنامه توانمندسازی زنان و بالابردن شاخص تحصیلات زنان در سطح جهانی، آنها را چپاندیم در دانشگاه و کلی عوضشان کردیم، به این فکر نکردیم که باید مردهایشان هم همپایشان عوض شوند تا بعدها احساس بهتری به زندگی داشته باشند؟

 

وقتی...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۳ ، ۱۸:۳۶
یک زن
زنان سرزمین من - جینگ جینگ ساز میاد و از بالای شیراز میاد/ شازده دوماد غم نخور که همسرت با ناز میادجینگ جینگ ساز میاد و از بالای شیراز میاد/ شازده دوماد غم نخور که همسرت با ناز میادآی حمومی آی حمومی آب حموم تازه کن
خانم عروس میاد حموم شربتش آماده کن
***
این حموم و اون حموم و  حموم حاجی رضا
گلش از مکه بیارم آبش از امام رضا
***
آی حنابند آی حنابند این حنا عالی ببند
داغ فرزندنت نبینی گل بیار حجلش ببند
***
یه جوون توی حموم سیصد جوون دور حموم
لاله ها بالا بگیرید در میاد سرو روون
***
شازده دوماد شازده دوماد اینقده آبی نپوش  
  رخت آبی در بیار و رخت دامادی بپوش
***
مادر داماد الهی نگیره دستت بلا
 پیرهن دوماد رو دوختی زدی دکمه طلا
***

جینگ جینگ ساز میاد و از بالای شیراز میاد
  شازده دوماد غم نخور که همسرت با ناز میاد
***
در خونه عروس خانم طاق گل کردن سوار
سر کوچه شازده دوماد صد شتر کردن قطار
***

در خونه ی عروس خانم آب رکنی رد میشه
چوب بیارید پل ببندید عروس خانم رد بشه
***
گل گرونه ای دوماد سنبل گرونه ای دوماد
قدر همسرت بدون که زن گرونه ای دوماد
***
عروسو بالا نشونین دومادو رو صندلی
سرعروس گل بریزین سر دوماد اشرفی
***
دختر شاه ولایت ما به شوهر داده ایم
نه به مال و نه به ثروت، به نجابت داده ایم
***
خانم عروس گلی هست و جاش میون قالیه
مادر عروس خدمتش کن فردا شب جاش خالیه
***
ماه می مونه دخترش مهتاب می مونه دخترش
دست این مادر مریزاد بی نظیره دخترش
***
آی نعنا نعنا نعنا
مامان عروس شد تنها
اوی آبشن آبشن آبشن
خونه ی دوماد شد روشن
***

کوچه تنگه بله عروس قشنگه بعله
  دست به زلفاش نزنید مرواری رنگه بعله
کوچه پیچه بله عروس کوچیکه بله
دست به زلفاش نزنین مروارید پیچ بله
***
ای طرف تخت طلا و اون طرف تخت طلا
 شازده دوماد روش نشسته میکنه شکر خدا
 ای طرف تخت عقیق و اون طرف تخت عقیق
شازده دوماد روش نشسته با صد و پنجاه رفیق
***
من منم و  من منم و  خواهر دوماد منم
 هرچی از خرجش کم آیه خرج بازارش منم
***
...خانم،...خانم مگه تو نیستی خبر
  امیر آقا زن میاره لاله دست گیر تا سحر
***
یل مخمل فرنگی من خودم می دوزمش
هر که بشه زن کاکم مثل گل می بوسمش
***
گل آوردم داداشی سنبل آوردم داداشی
تا بخوای خبر بشی زنت آوردم داداشی
***
خوارشوهر یاری بکن فرش اتاق جارو بکن
گل میاد خونه شما از گل نگهداری بکن
***

کی به حجله کی به حجله شازده دوماد با زنش
کی بگرده دوره حجله خواهر کوچیگ ترش
***
ننه جونی ننه جونی عاقبت کردیم جدا
زِیر قرآن تو ردم کن تا برم دست خدا
***
اسب آوردیم تو حیاط عروس خانم شد سوار
 خیر بیبینی ننه ی عروس ای گل از خونت در آد
***

عروسی شیرازیها تماشا داره تماشا داره
دخترای بانمکش  هیچ جا نداره هیچ جا نداره
 عروس یک پره طاووس جشنه عروسی مبارکش باد
 دوماد یه شاخ شمشاد  جشنه عروسی مبارکش باد
***
این بر کوه اون بر کوه کشت و کار کاهو وه   
چشمای خانم عروس جفت چشمای آهو ه
***
اومدیم به باغتون تا بچینیم انارتون
سر فرازی همتون سمیه شده عروستون
***
این برنج دانه دانه قل قل آبش بیاد
  ای عروس ترمه پوش چرا اشک از چشمات میاد
***
خانم عروس خانم عروس این چه چیزه در برت
این حریر نرم و نازک کی خریده همسرت
***
شب شد و مهتاب نیومد شمع و لاله کم بسوز
از فروغ روی عروس، شب شده مانند روز
***
شب یک و منزل هزار و چشم داماد انتظار
خیر ببینی ننه عروس ، این گل از خونت درار
***
یل خودم یلدوز خودم انگشتر فیروز خودم
دس بیار دستبند ببندم خواهر دلسوز خودم
***
هر چی دارم سی تو دارم تو عزیز خونمی
سر و سینت گل بکارم تو گل و راجونمی
***
گل زر افشون کرد و رفت ما رو پریشون کرد و رفت
با غریبون آشنا شد قوم و خویش ول کرد و رفت
***
گل و خی  چادر به سرکن گل هوای رفتنه
قوم و خویشونت خبر کن وخت رخصت دادنه
***
من چه سازم من چه سازم که رفیقم می برن
بنده خیمه شل کنین تا راه دورش نبرن
***
امدن گل ببرن مادر گل نمیشه رضا
یا رضا یا نارضا امشب شده حکم از قضا
***


وقتی...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۳ ، ۱۹:۰۰
یک زن